قول سدید

بسم الله الرحمن الرحیم

قول سدید

بسم الله الرحمن الرحیم

معرفت الهی - جلسه دوم

پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۰۵ ق.ظ

سلسله جلسات معرفت الهی پیاده شده ی درس های حجت الاسلام و المسلمین استاد سید محمدمهدی میرباقری در برنامه ی سمت خداست که با توجه به اهمیت آن سعی شده آن را با تکیه بر نکات مهم بازخوانی کنیم:


نکات اصلی بحث


(*) یکی از طرق تقرب به معصوم فرستادن صلوات و خواندن زیارات است. صلوات حقیقت خشوع در مقابل خلیفةالله و عبادت خداوند متعال است. اذکار یک ظاهر و یک باطن دارند. یک وقت انسان ذکر می گوید که هم فکرش و هم قلبش ذاکر است. یک وقت ظاهر وجود انسان اهل صلوات است و یک وقت باطن وجودش اهل صلوات است. خداوند به بنی اسرائیل خطاب کرده است که این برای ما هم مورد استفاده قرار می گیرد.

(*) وقتی بنی اسرائیل چهل سال در بیایان تیه سرگردان بودند بنا شد که خداوند آنها را نجات بدهد. خداوند به قریه بیت المقدس اشاره کرد که وارد این قریه بشوید. در قرآن به هر شهری، مدینه گفته نمی شود، به آنجایی که مردم اهل ایمان نیستند قریه گفته می شود. خدا می فرماید: وقتی می خواهید وارد بشوید در حال سجده، از در مخصوص وارد بشوید و از خدا بخواهید که گناهانتان را بریزید و اگر این طور شد خدا گناهان شما را پاک می کند و آن هایی که محسن هستند از فضل خودمان به آنها عطا می کنیم. در روایات معصومین داریم که ما باب الحطه هستیم اگر می خواهید از حیرت ها و سرگرانی ها نجات پیدا کنید (در دنیا همه نفس، شیطان و... ما را به سمت خودشان می خوانند و این دعوت ها ما را به حیرت می کشاند مخصوصا بعد از انحرافاتی که در اسلام به وجود آمده است که همه را در وادی حیرت برده است) باید از وادی ولایت ما وارد بشوید. و شرط ورود به این وادی این است که انسان با حالت سجده وارد بشود. یعنی تا مقام تواضع در برابر معصوم در انسان پیدا نشود (سجده) انسان نمی تواند وارد این وادی بشود. مثل سجده ای که ملائک بر آدم کردند. ملائک بر آدم سجده کردند ولی او را نپرستیدند، چون روح خدا در آدم تجلی کرده بود (که خود آن روح هم مخلوق است ولی به خاطر شرافتش به خدا نسبت داده می شود) ملائک بر او سجده کردند که این همان عبادت در برابر خدا و تواضع در برابر خلیفةالله بود. از طریق این تواضع از وادی خلیفةالله وارد وادی توحید می شویم. پس هر کس که می خواهد به طرف خدا بیاید باید از وادی خلافت بیاید.

(*) صلوات خداوند او را از نقص پاک می کند و در مقامات عالی قرار می دهد. فرمود: صلوات شما اقرار به این مقامات است. باطن صلوات این است که انسان اقرار کند و بپذیرد. وقتی انسان به مقامی اقرار می کند یعنی خودش را ذیل آن مقام می داند. اقرار به زبان اقرار نیست. انبیاء به مقامات چهارده معصوم اقرار کردند و اولوالعزم شدند. وقتی ما صلوات می فرستیم ظاهرش این است که از خدا می خواهیم صلواتش را بر او بفرستد و درجات او را می پذیریم و ما ذیل او هستیم و اگر چیزی به ما برسد ذیل صلوات بر اوست.

(*) اصل گناه، استکبار در برابر خداوند متعال است. تعزز در مقابل عزت خداست. وقتی انسان در برابر کبریای الهی استکبار می کند، این ریشه ی گناه می شود. بعد به کبر، حسد، بخل و صفات رذیله تبدیل می شود و بعد به رفتارهای بد تبدیل می شود. و اخلاق بد از فروع استکبار بر خداست. تا انسان به سجده ی تام نرسد ریشه ی گناه کنده نمی شود. اصل استکبار در مقابل خدا، برای اولیاء طاغوت است. استکبار انسان بخاطر این است که ظلمات آن ها در وجود انسان می آید. همان طور که اصل عبادت از اهل بیت است. هر کس عبادت می کند از شاخ و برگ عبادت نبی اکرم است. گناه و استکبار هم این طور است.


(*)
خداوند در قرآن لجج غامره را یک ظلماتی دانسته است که آن را توضیح داده است. این آیه تفسیر دشمنان نبی اکرم است. آن ها مثل یک دریای عمیق مواج ظلمانی هستند و فقط کشتی اهل بیت در آن جاری است، الکهف الحصین: آن ها پناهگاهی هستند که مأمن خداست و  شیطان نمی تواند ایمان او را ببرد. البته ممکن است که به جسم او آسیب بزند. مومن آل فرعون را قطعه قطعه کردند ولی چون در پناه خداوند بود، نتوانستند ایمان او را بگیرند.

(*)
پیامبر فرمود: بخیل ترین مردم کسی است که نام مرا بشنود و صلوات نفرستد. می دانید چرا؟ زیرا افراد بخیل چند دسته هستند: عده ای مال خودشان را هم نمی خورند، عده ای مالشان را به دیگری نمی دهند، عده ای حیفشان می آید که چرا دیگری مالش را به فقیر می دهد، عده ای حیفشان می آید که چرا بعضی مالشان را می خورند و عده ای حیفشان می آید که مال خودت را به آن ها بدهی و می گویند که چرا مالتان را به من می دهید. این فرد از بخیل ترین مردم است و کسی که صلوات نمی فرستد یعنی پیامبر می خواهد دستش را بگیرد ولی او قبول نمی کند. ماه شعبان ماه پیامبر است و می فرماید: در این ماه به من کمک کنید یعنی من می خواهم دست شما را بگیرم، پس دستتان را به دست من بدهید. انسان بخیل می گوید که چرا دست مرا می گیری. و بُخلش می آید که چرا پیامبر می خواهد او را شفاعت کند.


مشروح بحث


سوال – در مورد راه کارهای عملی معرفت پیدا کردن به امام زمان(عج) توضیحاتی بفرمایید.

پاسخ – معرفت امام فراتر از معرفت جسمانی امام است. گرچه معرفت جسمانی امام هم فوق العادگی هایی دارد که نیاز به معرفت دارد. معرفت وجودی امام که در عوالم مختلف ظهور پیدا کرده است و به عالم پایین آمده است، باید مورد معرفت قرار بگیرد.

بر اساس بعضی از روایات سه تا وادی باید طی بشود تا انسان به معرفت امام برسد که یکی وادی تسلیم است. ما باید تمام قوای مان را تسلیم امام بکنیم، اگر ما تسلیم امام شدیم خدا ما را پاک می کند با هر وسیله ای که خدا تقدیر می کند. وقتی آلودگی ها در قلب انسان پاک شد، انسان آماده می شود که نور امام در قلبش تجلی کند و انسان وارد وادی نور، معرفت و محبت می شود که این سرآغاز است و پایان کار نیست.

در کافی از امام رضا (ع) داریم: امام مثل خورشیدی است که طلوع کرده است و عالم را روشن کرده است ولی امام در افق عالم است، نه چشم ها و نه دست ها آن را شکار می کنند بلکه پرتوی امام به انسان می رسد. تسلیم و سرسپردگی به امام یک راه کار عملی و نقطه ی شروع سیر انسان در وادی توحید است. حتی ما باید در تسلیم هم معجب به نفس نباشیم. یعنی اگر به ما مقام تسلیم داده شد فکر نکنیم که ما صاحب مقام تسلیم هستیم و بدانیم که کار ما در این وادی گدایی است. اگر این طور شد راه ورود انسان به امام باز می شود.

یکی ابزارهای سلوک ما در ماه شعبان ذکر صلوات است. یکی از راه های تقرب به معرفت امام، صلوات بر نبی اکرم و ائمه است که از صلوات ظاهری شروع می شود و به یک مقامات باطنی می رسد. ذکر صلوات (اللهم صل علی محمد وآل محمد) یک ذکر معجزه آمیز است. اگر پیامبر هیچ معجزه ای نداشت جز ذکر صلوات، باز هم ایشان پیامبر بودند. پیامبر با ذکر صلوات، باب امت را به روی خودش باز کرده است و این کار انبیاء است. غیر از پیامبران نمی توانند این را بفهمند.

صلواتی از امام حسن عسگری (ع) برای چهارده صلوات در آخر مفاتیح است که مداومت بر این صلوات آثار زیادی دارد. صلواتی است که در اعمال روز جمعه است. و برای امام زمان (ع) است. این صلوات از امام رضا (ع) نقل شده است و قبل از زیارت جامعه و بعد از دعای ندبه در مفاتیح آورده شده است. مداومت بر این صلوات خیلی کارگشا است البته اگر همراه با خشوع باشد. وقتی ما صلوات می فرستیم باید ریشه ای محبت به اهل بیت باشد. یکی از صلوات که خیلی نورانی است صلوات شعبانیه است که از امام سجاد (ع) نقل شده است. خواندن صلوات شعبانیه بعد از نمازها و سحرها خیلی خوب است. صلوات کوتاه دیگری از امام سجاد (ع) نقل شده است که برای چهارده معصوم است، در مفاتیح قبل از اعمال ماه رجب آورده شده است. صلوات ماه شعبانیه که ظهر ماه شعبان خوانده می شود البته ورودش در ظهر است و می توان بعد از هر نماز آن را خواند. خواندن قسمت اول این صلوات ها هر روز بعد از نافله ی ظهر وارد شده است که سید بن طاووس این را آورده است.

یکی از طرق تقرب به معصوم فرستادن صلوات و خواندن زیارات است. صلوات حقیقت خشوع در مقابل خلیفةالله و عبادت خداوند متعال است. اذکار یک ظاهر و یک باطن دارند.  یک وقت انسان ذکر می گوید که هم فکرش و هم قلبش ذاکر است. یک وقت ظاهر وجود انسان اهل صلوات است و یک وقت باطن وجودش اهل صلوات است. خداوند به بنی اسرائیل خطاب کرده است که این برای ما هم مورد استفاده قرار می گیرد.

وقتی بنی اسرائیل چهل سال در بیایان تیه سرگردان بودند بنا شد که خداوند آنها را نجات بدهد. خداوند به قریه بیت المقدس اشاره کرد که وارد این قریه بشوید. در قرآن به هر شهری، مدینه گفته نمی شود، به آنجایی که مردم اهل ایمان نیستند قریه گفته می شود. خدا می فرماید: وقتی می خواهید وارد بشوید در حال سجده، از در مخصوص وارد بشوید و از خدا بخواهید که گناهانتان را بریزید و اگر این طور شد خدا گناهان شما را پاک می کند و آن هایی که محسن هستند از فضل خودمان به آنها عطا می کنیم. در روایات معصومین داریم که ما باب الحطه هستیم اگر می خواهید از حیرت ها و سرگرانی ها نجات پیدا کنید (در دنیا همه نفس، شیطان و... ما را به سمت خودشان می خوانند و این دعوت ها ما را به حیرت می کشاند مخصوصا بعد از انحرافاتی که در اسلام به وجود آمده است که همه را در وادی حیرت برده است) باید از وادی ولایت ما وارد بشوید. و شرط ورود به این وادی این است که انسان با حالت سجده وارد بشود. یعنی تا مقام تواضع در برابر معصوم در انسان پیدا نشود (سجده) انسان نمی تواند وارد این وادی بشود. مثل سجده ای که ملائک بر آدم کردند. ملائک بر آدم سجده کردند ولی او را نپرستیدند، چون روح خدا در آدم تجلی کرده بود (که خود آن روح هم مخلوق است ولی به خاطر شرافتش به خدا نسبت داده می شود) ملائک بر او سجده کردند که این همان عبادت در برابر خدا و تواضع در برابر خلیفةالله بود. از طریق این تواضع از وادی خلیفةالله وارد وادی توحید می شویم. پس هر کس که می خواهد به طرف خدا بیاید باید از وادی خلافت بیاید.

در امت بنی اسرائیل شخصی بود که خودش و اجدادش مستجاب الدعوة بودند. خداوند برای آن ها پیامبری فرستاد. بعد او هرچه دعا می کرد دعایش مستجاب نمی شد. او از پیامبر خواست که از خدا علت مستجاب نشدن دعایش را بپرسد. خداوند فرمود که پیامبر فرستاده ام، دیگر باید از طریق پیامبر بیایی. و باب های دیگر بسته شده است. وقتی خدا خلیفه می فرستد همه باید از آن باب بیایند. باب توحید بابی است که باید با حالت سجده وارد آن بشویم. سجده ی مدخل ورودی خلافت و ولایت، عبادت خداست. وقتی حیرت ها زیاد بشود راهش همین است. در زیارت امام حسین (ع) در نیمه شعبان داریم: بعد از حیرت که در دوران بنی امیه و یزید پیدا شد، امام حسین(ع) باب الحطه شد یعنی اگر کسی از این در وارد شد حیرت ها برداشته می شود و اِلا ظلالت انسان را می گیرد. بعد از وارد شدن در این باب مغفرت هم دنبال آن می آید.

پس صلوات همان سجده است. در کتاب احتجاج طبرسی از حضرت امیر نقل کرده است که یکی از علمای یهود در جمع اصحاب پیامبر به حضرت امیر گفت که من سوالاتی دارم. هرچه خدا برای انبیاء گذشته قائل بوده است شما برای پیامبران تان قائل هستید، من در مورد این مقامات سوال دارم که خدا کدام یک از این مقامات را به پیامبر شما داده است؟ حضرت امیر در مورد مقامات پیامبران عیسی و سلیمان و... توضیحاتی دادند. ایشان سوال کرد که خدا به آدم مقام بالایی داد و ملائکه را وادار کرد تا به آدم سجده کنند. خداوند دعوت به شرک نمی کند، آدم چه مقامی داشت و پیامبر شما چه مقامی دارد؟ امیرالمؤمنین مقامات پیامبران را تکذیب نکردند و گفتند که در برابر آن مقامات خداوند به پیامبر اسلام چه مقاماتی داده است. حضرت فرمود که خدا مقامات بالاتر از مقامات پیامبران را به رسول اکرم داده است. ملائک در برابر حضرت آدم یک بار سجده کردند ولی خداوند می فرماید: ان الله ملائکته یصلون علی النبی... پس همانا خداوند در عالم جبروت صلوات فرستاده است و ملائکه دائم بر محمد صلوات می فرستند. و مؤمنین هم باید به پیامبر درود بفرستند. پس این صلوات مستمر از سجده بر آدم بالاتر است.  تواضع در این صلوات از خشوع در برابر آدم کامل تر است. زیرا معرفت شان بیشتر است.

در روایت داریم: صلواتی که خدا بر نبی اکرم و اهل بیتش می فرستد صلوات خدا تطهیر از نقص است، آن ها را از نقص بیرون می برد و حتی امتشان را پاک می کند. یکی از آثار صلوات این است. در صلوات موسی بن جعفر داریم که صلواتی را برای او بفرست که به واسطه ی آن شفاعت قرون و امت ها را انجام بدهد.

صلوات خداوند او را از نقص پاک می کند و در مقامات عالی قرار می دهد. فرمود: صلوات شما اقرار به این مقامات است. باطن صلوات این است که انسان اقرار کند و بپذیرد. وقتی انسان به مقامی اقرار می کند یعنی خودش را ذیل آن مقام می داند. اقرار به زبان اقرار نیست. انبیاء به مقامات چهارده معصوم اقرار کردند و اولوالعزم شدند. وقتی ما صلوات می فرستیم ظاهرش این است که از خدا می خواهیم صلواتش را بر او بفرستد و درجات او را می پذیریم و ما ذیل او هستیم و اگر چیزی به ما برسد ذیل صلوات بر اوست.

پس اگر انسان خودش از ذیل معصوم تعریف کرد درهای معصوم به رویش باز می شود. صلوات عبارت است از ورد باب الحطه و ورود متواضعانه به وادی ولایت با اقرار، خشوع و سجده در مقاماتشان. ما نباید اشکال کنیم که این کار شرک است زیرا اگر این کار شرک است خداوند به ملائکه دستور شرک داده است. بعضی ها که نمی خواهند به پیامبر و اهل بیتش تواضع کنند می گویند که ابلیس موحد بود که سجده نکرد. آن ها ابلیس را تطهیر می کنند و می گویند که خداوند دستور به شرک داد و فقط ابلیس مخلص ماند و بقیه ی ملائک مشرک شدند. ولی امیرالمؤمنین در خطبه قاصعه ابلیس را لعنت می کند که بر آدم سجده نکرد. وقتی خدا به ملائکه فرمود که آدم را سجده کنید با آن که آدم در حجاب جسم بود، ملائکه بر او سجده کردند و باب خلیفةالله باز شد یعنی ابواب الهی بر آن ها باز شد.

پس حضرت آدم کجا و حضرت محمد کجا؟ خشوع بر پیامبر و اهل بیتش ابواب توحید را بر روی انسان باز می کند.

سوال – آثار صلوات چیست؟

پاسخ – صلوات همه ی عوالم وجودی انسان را تطهیر می کند. ما یک عوالم وجودی داریم مثلا ما سرشت داریم و وقتی انسان آرام آرام گناه کار شد، سرشت او زده می شود بعد به راحتی نمی توان آن را پاک کرد. چرکی که روی بدن انسان است با شستشو پاک می شود ولی اگر عفونت به داخل بدن انسان برود، پاک کردن آن به راحتی نیست.

ما لایه های وجودی زیادی داریم: نفس، روح، سرشت و... گاهی گناه و رجس وارد لایه های وجودی ما می شود. دشمن  پیامبر و اهل بیت ریشه ی همه ی بدی ها هستند. صلوات همه ی لایه های وجودی انسان را تطهیر می کند. امام رضا (ع) می فرماید: اگر کسی توانایی ندارد که کاری بکند که باعث پاکی گناهانش بشود، زیاد بر محمد و آل او صلوات بفرستد. پس صلوات ریشه ی گناه را در می آورد. گاهی گناه مثل ریشه ی یک درخت در اعماق وجود انسان رخنه کرده است و با کارهای ظاهری نمی توان آن را اصلاح کرد. این گناه باید از ریشه کنده بشود. اگر ریشه ی آن کنده نشود امروز انسان استغفرالله می گوید و دوباره فردا شاخه های آن گناه سبز می شود.

اصل گناه، استکبار در برابر خداوند متعال است. تعزز در مقابل عزت خداست. وقتی انسان در برابر کبریای الهی استکبار می کند، این ریشه ی گناه می شود. بعد به کبر، حسد، بخل و صفات رذیله تبدیل می شود و بعد به رفتارهای بد تبدیل می شود. و اخلاق بد از فروع استکبار بر خداست. تا انسان به سجده ی تام نرسد ریشه ی گناه کنده نمی شود. اصل استکبار در مقابل خدا، برای اولیاء طاغوت است. استکبار انسان بخاطر این است که ظلمات آن ها در وجود انسان می آید. همان طور که اصل عبادت از اهل بیت است. هر کس عبادت می کند از شاخ و برگ عبادت نبی اکرم است. گناه و استکبار هم این طور است.

حضرت علی (ع) می فرماید: خدا ریشه ی استکبار و نفسانیات را از دل ملائکه با سجده بر آدم کَند. پس خاصیت صلوات این است که انسان را به مقام تواضع می رساند. وقتی انسان از باب الحطه وارد شد مغفور می شود. صلوات تطهیر جمیع مراتب وجودی انسان است.

دست ملائکه به اهل بیت نمی رسد مگر این که به حول الارض بیایند و معلم ملائکه بشوند، به عالم دنیا و در قالب بشر در بیایند، بعد امام ما بشوند. حالا که دست ما به آن ها می رسد ولایتشان را بپذیریم و بر آن ها صلوات بفرستیم. در جامعه کبیره داریم که صلوات ناپاکی خلقت ما را رفع می کند، اگر در نفس ما شرکی یا استکباری باشد پاک می شود، وقتی انسان پاک شد شرایط رشد فراهم می شود و تدارک همه ی گناهان ماست. زیرا صلوات خشوع در برابر اهل بیت و اقرار به مقامات آن هاست و انسان را ذیل ائمه تعریف می کند و انوار وجودی و شفاعت آن ها می آید و به انسان می رسد. به هر مقامی که صلوات می فرستید شفاعت و نور از همان مقام می آید. تا شما تواضع نکنید و اضطرارتان را درک نکنید امام نمی تواند برای انسان مستغنی کاری بکند.

مبدأ طهارت خداوند است. خداوند طهارت را یک جا به نبی اکرم و اهل بیتش داده است. قرآن می فرماید که طهارت برای شما اهل بیت است. انبیاء به اندازه ای که ذیل نبی اکرم هستند طهارت دارند یعنی به اندازه ای که ولایت نبی اکرم را تحمل می کنند پاک می شوند. حقیقت محض برای چهارده معصوم است. وقتی انبیاء ذیل نبی اکرم قرار می گیرند و اقرار می کنند و صلوات می فرستند ولایت نبی اکرم بر آن ها جاری می شود و به اندازه ی صلواتشان پاک می شوند.

خداوند ابراهیم خلیل را به مقام خُلت برگزید و او خلیل الله شد. گداخته در محبت خدا شد. محبت خدا بر وجودش غالب شد. ابراهیم خلیل شد چون زیاد بر محمد و آل محمد صلوات می فرستاد. انسان به اندازه ای که صلوات می فرستد انوار وجود حضرت محمد بر او نازل می شود و انسان پاک می شود.

ما به شئون مختلف اهل بیت صلوات می فرستیم. در صلوات شعبانیه داریم: خدایا بر این پیامبر و آل او که درخت نبوت هستند درود فرست. هر خبری که از غیب می آید از این خانواده است. انوار غیبی در نبی اکرم خلاصه می شود. حتی پیامبران، نبی بودن را از این درخت استفاده کردند. پس پیامبر و امیرالمومنین نبأ عظیم هستند. این دو حقیقت یکی هستند. در ادامه ی زیارت داریم: محلی که رسالتت را در آن جا انجام دادی و بقیه ی رسولان از این جا مبعوث می شوند. همه ی انبیاء تحت ذیل نبی اکرم رفت و آمد می کنند و ملائکه خادم نبی اکرم هستند و در خدمت شیعیان ایشان هستند. همه ی علم الهی در آن جا نازل شده است.

در ادامه داریم: الفلک الجاریه فی اللجج الغامره: صلوات بر محمد بفرست که کشتی نجات است و هر کس سوار این کشتی نجات شد رستگار می شود و هرکس سوار این کشتی نشد هلاک می شود. خداوند در قرآن لجج غامره را یک ظلماتی دانسته است که آن را توضیح داده است. این آیه تفسیر دشمنان نبی اکرم است. آن ها مثل یک دریای عمیق مواج ظلمانی هستند و فقط کشتی اهل بیت در آن جاری است، الکهف الحصین: آن ها پناهگاهی هستند که مأمن خداست و  شیطان نمی تواند ایمان او را ببرد. البته ممکن است که به جسم او آسیب بزند. مومن آل فرعون را قطعه قطعه کردند ولی چون در پناه خداوند بود، نتوانستند ایمان او را بگیرند.

ائمه مقاماتی دارند. هر شأن آن ها بابی به سوی خداست. در زیارت جامعه کبیره به شئون مختلف ائمه سلام می کنیم. هر یک از مقامات آن ها، راهی به سوی خداست. امام هیچ چیزی از خودش ندارد. و فقط صراط الله است. معنی عصمت همین است. اگر به امام برسید به خدا رسیده اید. امام فقط هدف را نشان می دهد و خودش را نشان نمی دهد، هیچ چیز از خودش ندارد و تسلیم و رضای محض است بنابراین اگر انسان به امام برسد به خدا رسیده است. هر شأنی از امام بابی به سوی معرفت و توحید است. اگر به این باب سلام کردید و تواضع کردید در به روی شما باز می شود. سلام به هر شأنی باب شفاعت از آن شان را به سوی شما باز می کند.

پیامبر فرمود: بخیل ترین مردم کسی است که نام مرا بشنود و صلوات نفرستد. می دانید چرا؟ زیرا افراد بخیل چند دسته هستند: عده ای مال خودشان را هم نمی خورند، عده ای مالشان را به دیگری نمی دهند، عده ای حیفشان می آید که چرا دیگری مالش را به فقیر می دهد، عده ای حیفشان می آید که چرا بعضی مالشان را می خورند و عده ای حیفشان می آید که مال خودت را به آن ها بدهی و می گویند که چرا مالتان را به من می دهید. این فرد از بخیل ترین مردم است و کسی که صلوات نمی فرستد یعنی پیامبر می خواهد دستش را بگیرد ولی او قبول نمی کند. ماه شعبان ماه پیامبر است و می فرماید: در این ماه به من کمک کنید یعنی من می خواهم دست شما را بگیرم، پس دستتان را به دست من بدهید. انسان بخیل می گوید که چرا دست مرا می گیری. و بُخلش می آید که چرا پیامبر می خواهد او را شفاعت کند.

سوال – صفحه 373 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.

پاسخ – این آیات در مورد حرف های حضرت صالح به قوم خودش است. آن ها قوم پیشرفته ای بودند و به این تمدنشان مغرور بودند. تمدن مادی انسان را در حد غریزه و خوردن تعریف می کنند یعنی همان توسعه ی کامجویی مادی از دنیا. ما منکر بهره وری از عالم نیستیم. ولی معتقد هستیم که کفار بهره ور از عالم نیستند. کفاره همه ی نعمت های عالم را حرام می کنند. و آن را کفران می کنند. اگر کسی راهش را به سمت خدا ببرد هر کاری بکند از نعمت های خدا استفاده کرده است. در قرآن داریم که حضرت صالح از آن ها می پرسد: آیا شما در در باغستان ها، چشمه سارها و نخلستان ها و در کاخ هایی که در کوه ها برای خودتان می سازید رها می شوید؟ آیا شما در این جای امن رها می شوید؟ آیا جامعه ی موعود قرن بیست و یکم فراتر از این است؟ آیا دنیا پایان راه است؟ کسانی که دنیا را می پرستند، روی آرامش را نخواهند دید.

  • رضا میران بیگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی