قول سدید

بسم الله الرحمن الرحیم

قول سدید

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه های انتظار - 2

جمعه, ۲۸ مهر ۱۳۹۱، ۰۱:۵۷ ب.ظ

من عمر تباه کردم اما توبه

من نامه سیاه کردم اما توبه

در محضر دیدگانت ای صاحب عصر

صد بار گناه کردم اما توبه


عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْحَسَنِیِّ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) قَالَ: لَمَّا وَهَبَ لِی رَبِّی مَهْدِیَّ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَرْسَلَ مَلَکَیْنِ فَحَمَلَاهُ إِلَى سُرَادِقِ الْعَرْشِ حَتَّى وَقَفَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ مَرْحَباً بِعَبْدِیَ الْمُخْتَارِ لِنُصْرَةِ دِینِی وَ إِظْهَارِ أَمْرِی وَ مَهْدِیِّ خَلْقِی، آلَیْتُ أَنِّی بِکَ آخُذُ وَ بِکَ أُعْطِی وَ بِکَ أَغْفِرُ وَ بِکَ أُعَذِّبُ ارْدُدَاهُ أَیُّهَا الْمَلَکَانِ عَلَى أَبِیهِ رَدّاً رَفِیقاً وَ بَلِّغَاهُ أَنَّهُ فِی ضَمَانِی وَ کَنَفِی وَ بِعَیْنِی إِلَى أَنْ أُحِقَّ بِهِ الْحَقَّ وَ أُزْهِقَ الْبَاطِلَ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِی وَاصِباً.

حضرت عسکری علیه السلام فرمود: هنگامی که خداوند مهدی این امت را به من بخشید، دو ملک را فرستاد. پس او را به سراپرده های عرش بردند تا اینکه او را در محضر خدای عز و جل قرار دادند. پس خداوند به او فرمود: آفرین به تو بنده ام برای یاری دینم و اظهار امرم و هدایت بندگانم. سوگند می خورم که به سبب تو بگیرم و به خاطر تو عطا کنم و به جهت تو ببخشم و به خاطر تو عذاب کنم (ملاک من در عطا و عذاب و رحمت، تو هستی). برگردانید او را ای دو ملک. برگردانید او را به سوی پدرش با مهربانی، پس به درستی که او در ضمانت و حمایت من است و چشم من به اوست تا اینکه حق را به وسیله او محقق کنم و باطل را به دست او نابود سازم و دین برای من پا بر جا شود. (1)


یا اباصالح المهدی ادرکنی


در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط قوای انگلیس و روس -که حملات و هجوم به ملت شیعه اوج گرفته بود- مرحوم آیت الله میرزای نائینی خیلی پریشان بود و نگران از این که: این وضع به کجا خواهد انجامید؟! نکند که این کشور محب و دوست دار امام زمان ارواحنا فداه از بین برود و سقوط کند! در همان زمان ها، شبی به آستان مقدس امام عصر عجل الله تعالی فرجه متوسل شد و در حال توسل و گریه و ناراحتی به خواب رفت. در عالم خواب دید دیواری است به شکل نقشه ی ایران و این دیوار شکست برداشته و خم شده و در حال فرو ریختن است؛ در زیر این دیوار، یک عده زن و بچه نشسته اند و دیوار در حال فرو ریختن روی سر آن هاست.

وقتی مرحوم نائینی این صحنه را می بیند، به قدری نگران می شود و فریاد می زند و می گوید: خدایا! این وضع به کجا خواهد انجامید؟ در این حال می بیند حضرت ولی عصر علیه السلام تشریف آورده اند و انگشت مبارکشان را به طرف دیوار گرفتند. فرمودند: «این جا شیعه خانه ی ماست. می شکند؛ خم می شود؛ خطر هست؛... ولی ما نمی گذاریم سقوط کند. ما نگه اش می داریم». (2)


پانوشت:

(1) الهدایة الکبرى / ص 357 / الباب الرابع عشر باب الإمام المهدی المنتظر (علیه السلام)

(2) آشتی با امام عصر ارواحنا فداه - صفحه 47

(3) اگر حجاب ظهورت وجود پست من است / خدا کند که بمیرم ولی تو زود بیایی

  • رضا میران بیگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی