20 روز تا عاشورا
ابو مخنف گوید: امام علیه السلام از هیچ آبادى نمى گذشت مگر که
عده اى با او همراه مى شدند تا به منزل زباله رسید و در آن جا چون خبر
شهادت برادر رضاعى خود عبدالله بن بقطر را دریافت، نوشته اى را بیرون
آورده بر مردم چنین خواند:
به نام خداوند بخشنده مهربان. اما بعد، خبر جانگداز شهادت مسلم بن عقیل و
هانى بن عروه و عبدالله بن بقطر را دریافتیم. شیعیان ما از ما دست کشیده
اند. اکنون از شما هر که مى خواهد برگردد از ما بر او بیعتى نیست.
مردم از چپ و راست پراکنده شده رفتند؛ مگر آنانى که از مدینه همراه حضرت
علیه السلام بودند. امام علیه السلام از آن رو چنین کرد که مى دانست
این مردم پنداشته اند او به دیارى که مردمش در پیروى او پایدارند و او دوست
نداشت همراهش شوند مگر که بدانند چرا و کجا مى آیند و مى دانست که اگر
آنان وضعیت را بدانند، جز شهادت طلبان و ایثارگران همراهش نمى مانند.
چون سحر شد جوانان و یاران خویش را فرمودند آب بسیار بردارید.